88/6/3
12:36 ع
تامل و تفسیری در سوره مبارکه قدر- استاد علی صفایی حایری
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ(2)لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ(4) سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)
«1»
انزال: متعدى، نازل کردن دفعى و یکجا را مىگویند.
قدر: ارزش، ظرفیّت، اندازهگیرى، توانایى.
تنزّل: فعل لازم، نزول تدریجى، به تدریج نازل شدن، با من متعدى شده و معناى نازل کردن را مىدهد.
اذن: اجازه، علم.
أمر: فرمان، کار، عمل، گفته، شأن.
سلام: درود، پاکى از آفت و عیب.
من: براى متعدى کردن تنزّل.
حتّى: غایت و قید براى لیلة القدر، حتى مطلع الفجر.
«2»
ترکیب لیلة القدر به جاى یوم القدر چه بارى دارد؟ من کل أمر، متعلق به چیست؟ و من چه معنایى دارد؟ حتى مطلع الفجر آیا غایت هى یا غایت سلام یا غایت تنزّل الملائکة است؟ و این ترکیب طولانى تنزّل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل أمر چه معنایى مىدهد؟ سلام از جهت ترکیبى چه جایگاهى دارد؟
«3»
چرا قرآن در شب قدر نازل شده؟ چرا شب قدر بهتر از هزار ماه است؟ چرا ملائکه در این شب نازل مىشوند؟ چرا سلام است؟ و چرا تا مطلع فجر است؟
اینها سؤالهایى است در زمینهى سورهى قدر با وجود روایاتى که براى ألْف شهر، حکومت بنى امیّه را مطرح مىکند که یک شب رسول بهتر از هزار ماه حکومت بنى امیّه است.{ تفسیر برهان، سید هاشم بحرانى، روایات 17، 20، 23، 28، 29. }
و با وجود روایاتى که فجر را، فجر ظهور مهدى مىگیرد.{ همان، روایات 21 و 24. }
و با وجود روایاتى که این سوره را بهترین حجتها براى شیعه مىشناسد، که ولى امر در هر دوره کسى است که ملائکه، امر را بر آنها مىآورند.
در روایت هست؛ خاصموا عدوکم بهذه السورة تفلجوا. { همان، روایات دوم و هفتم. }
«4»
شب طرح ریزی
بر اساس کفر و شکر در شب قدر براى تو اندازهاى مىگیرند و به تو نعمتها و امکاناتى مىدهند.
بر اساس کارى که تو در گذشته کردهاى، سرمایهى آیندهات را تقدیر مىکنند.
و در این شب تو باید براى این سرمایه و امکانات طرح بریزى و برنامه بگذارى؛ چون هر نوع حرکتى که همراه طرح نباشد گرفتار خرابکارى و کندکارى و دوباره کارى خواهد شد و از دست خواهد رفت.
نیاز به راهنما، دستورالعمل، نیروی کمکی و ولی برای طرح ریزی
هنگامى که تو براى برنامه ریزى آماده مىشوى و براى طرح ریزى اقدام مىکنى آن وقت احتیاج به راهنمایى دارى که تو را در این مهم کمک کند و چراغ راه تو باشد. احتیاج به کتاب و دستورالعملى دارى که تو را کمک کار باشد.
و باز احتیاج به نیروهایى دارى که تو را کمک کنند و پیش ببرند و احتیاج به سرپرستى و ولایتى دارى که متمم تمام نعمتها و امکانات تو باشد، که وجود مهندس بیدار و ولایت یک مدیر آگاه ،متمم تمام نعمتها و ارزشهاى موجود در یک کارخانه است.
این نیروها بر این مقام ولایت، در این شب قدر نازل مىشوند ... همانطور که قرآن در این شب نازل شده، همانطور که نعمتها در این شب نازل شدهاند و اندازهگیرى و تقدیر گردیدهاند ... پس تو هم در این شب مىتوانى طرح بریزى و براى سرمایههاى خودت، برنامه بگذارى، تا در این شب براى تو همه چیز فراهم شود:
1 - نعمتها و اندازهها
2 - کتاب و راهنما
3 - نیروهاى نازل بر مقام ولایت
4 - طرح ریزى و تقدیر تو.
و این است که بیدار ماندن و طرح ریختن در این شب توصیه شده و بهترین کار در این شب گفتوگوى علم و رسیدن به آگاهى و بینشى است که بتواند در این طرح و تصمیم کمک کار باشد. کسى که از این تقدیر و برنامه ریزى محروم مانده باشد، از سرمایههایى که براى او مىگذارند و از فرشتههایى که نازل مىشوند بىبهره خواهد ماند و به خسارت خواهد رسید.
چرا قرآن در شب قدر نازل شده؟
با این توضیح مىیابیم که چرا قرآن در شب قدر نازل شد. چرا کتاب راهنما و هدایت، در شب تقدیرِ سرمایهها و نعمتها نازل شد، هنگامى که به تو سرمایه مىدهند و در همان هنگام هم کتاب و دستور سرمایه گذارى تو و روش برنامه ریزى و طرح و تقدیر تو را فرستادهاند.
این کتاب باید در شب قدر نازل شود. قدر خدا، که سرمایهها مىدهد و قدر تو، که سرمایهها را به کار مىاندازد.
چرا لیله قدر نه یوم القدر؟
و نکته این است که لیلة القدر مىگویند نه یوم القدر. در دل تاریکىها و در بطن حادثهها است که تو باید طرح فردا را بریزى و در طلوع فجر، همراه فرشتههاى نازل شب قدم بردارى. اشتباه ما این است که در شبمان کارى نمىکنیم و در شکم گرفتارىها و ظلمتها، یا تسلیم تاریکى مىشویم و یا مرثیه خوان ظلمت. و این فاجعه را در طلوع فجر مىفهمیم که هیچ کارى نکردهایم و هیچ طرحى نریختهایم. و تا دست به کار شویم و طرحى بریزیم، هزار مانع بر سر راهمان مىگذارند و هزار درگیرى برایمان ایجاد مىکنند و تا بخواهیم حرکت کنیم به غروب رسیدهایم و دوباره گرفتار شب شدهایم.
این است که در شب طرح مىریزند و این است که شب را، قدر مىدانند، شب را. و این است که یک شب طرح، یک شب قدر، از هزار ماه بىتقدیر بهتر است.
و ما ادریک ما لیلة القدر؛ چه مىدانى که این شب قدر، چیست.
لیلة القدر خیر من الف شهر؛ یک شب از هزار ماه، از یک عمر بدون برنامه بهتر است.
فاجعه این است: کار روی مصالح به جای نقشه
فاجعه این است که ما بیش از طرح بر روى مصالح کار مىکنیم و بیش از برنامه بر روى تشکیلات تأکید مىنماییم و در نتیجه با وجود مصالح عالى بنایى نداریم و سقفى نزدهایم. آنها که نقشه ندارند، کارشان در جاى خودش نمىنشیند و این است که باید خرابش کنند و دوباره بسازند و این است که بدون طرح، بدون قدر و اندازهگیرى، هر عملى به خرابکارى و کند کارى و دوباره کارى مبتلا خواهد شد.
کسى که در شب نقشه نکشیده و روز دست به کار شده، یک عمر، هزار ماهش (83 سال) بر باد رفته و تمام کوششهایش بىنتیجه است و یا نتیجهى آن عائد نقشه دارهایى است که او را در طرح خود گذاشتهاند؛ چون این پیداست، کسى که طرح ندارد، کسى که نقشه ندارد، مهرهى نقشه دارها خواهد شد.
کسی که نقشه ندارد، مهره ی نقشه دارها خواهد شد
ما در سطح زندگى خودمان و در سطح جامعه و تاریخمان شاهد این اصل بودهایم. حرکت مقدس سید جمالها بهرهاش شد تجزیهى عثمانى و مشروطیت ایران و هر دو، سرش از شکم بریتانیا در آمد.
و باز مبارزهى مصدق نتیجهاش شد میراث خوارى آمریکا ... با دست مهرهاى که نقشه نداشت، نقشهى دشمنانى که طرحشان را از پیش ریخته بودند، عملى شد. آمریکا رقیبهایى داشت؛ بریتانیا، روسیه، روحانیت و ملت. با مبارزهى منفى و قدرت ملى، بریتانیا کنار رفت و تودهاىها قدرت یافتند. با روحانیت تودهاىها ضربه خوردند و جاى پاى آمریکا باز شد تا سال 40 که طرح اقتصاد ارشادى و لوایح شش گانه جایگزین روحانیت شد و جلوگیر روسیه و کمونیستها. پس مىبینى که چگونه نقشه دارها، از دشمنان خود بهره مىگیرند و بىنقشهها، از دوستان خویش محروم مىشوند.
مسأله همین است که تو باید در شب تاریک خفقان و فشار، طرح و نقشهات را بریزى، که در این موقعیت، فرصت طرح ریزى هست و آنگاه که مهرههایت را تهیّه کردى و آنها را در کادر دشمن جاى دادى مىتوانى حرکتت را شروع کنى و دشمن را از درون پوک کنى و جایش را بگیرى و مسلط شوى، در حالى که براى هر چالهاى از پیش منارش را تهیه کردهاى و براى پستها، آدمها را در دست دارى.
ادامه دارد...